چرا فرانسه به آشوب کشیده شد؟
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۳۹۴۵۹
یک استاد ژئوپلیتیک دانشگاه ضمن تشریح دلایل نا آرامیهای اخیر فرانسه خاطرنشان کرد: تنها نتیجه درگیریها در فرانسه این خواهد بود که جناح راست تقویت شود و این مسائل باعث میشود تا زمینه موفقیت و برنده شدن آنها در انتخابات بعدی فراهم شود.
عبدالرضا فرجیراد در گفتوگو با ایران اکونومیست در تحلیل خود از تحولات اخیر فرانسه و تشدید ناآرامیها گفت: فرانسه از نظر مهاجرپذیری با بقیه کشورهای استعمارگر سابق متفاوت است، جغرافیای فرانسه و نزدیکی با شمال آفریقا باعث شده مهاجران زیادی از تونس، مراکش، الجزایر، موریتانی، چاد و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی تصریح کرد: برخی از این مهاجرین جوانان هستند و حتی برخی نسل در نسل در فرانسه زندگی میکنند، از طرفی ساختار اجتماعی و اقتصادی فرانسه به گونه ای است که خیلی مانند آلمان و کشورهای اسکاندیناوی مثل نروژ، سوئد و... نیست و تبعیض وجود دارد.
این دیپلمات پیشین کشورمان همچنین بیان کرد: مهاجرینی که به فرانسه آمدند به دنبال شغل بودند و در شهرهای کوچک تر مستقر نشدند، اکثر آنان در شهرهای بزرگ مانند پاریس و... سکونت کردند، بنابراین می بینند زندگی شان با اهالی و شهروندان بومی فرانسه متفاوت است به همین دلیل در هر بحران کوچکی که در فرانسه به وجود می آید، منجر به یک آشوب گسترده می شود.
فرجی راد ادامه داد: با توجه به اینکه مهاجرین از یک منطقه بیشتر هستند به راحتی یکدیگر را پیدا می کنند، منسجم تر هستند به یک زبان حرف می زنند، از بحران ها استفاده کرده و شدت عمل زیادی به خرج می دهند.
سفیر سابق کشورمان در نروژ در ادامه اظهار کرد: با توجه به اتفاقاتی که در فرانسه رخ داده، پلیس فرانسه این وضعیت را می بیند و سعی دارد تا اوضاع را کنترل کند معتقد است اگر این کار را نکند فرانسه به آتش کشیده می شود.
وی افزود: گاهی اوقات پلیس خشونت کرده و برخورد میکند، آن ها استدلال شان این است اگر کنترل نکنند فرانسه به آتش کشیده می شود، اما عمل این ها جناح راست در فرانسه تقویت را کرده است اکنون احزاب مختلف به خصوص از جناح راست جان گرفته اند.
این دیپلمات پیشین کشورمان خاطرنشان کرد: در واقع این جریان معتقدند ماکرون و دولتش اقتدار لازم را ندارد تا با معترضان برخورد کند، همین وضعیت مهاجرین در فرانسه مانند سیاه پوست ها در آمریکا است و ما همان ابراز نارضایتی را در آمریکا مشاهده می کنیم گاهی اوقات به خشونت شدید منجر می شود، در فرانسه نیز اینگونه است زیرا سیاه پوست ها از یک زبان، فرهنگ و منطقه جغرافیایی هستند لذا چه در فرانسه یا آمریکا راحت تر خودشان را پیدا می کنند.
این استاد ژئوپلیتیک دانشگاه گفت: تنها نتیجه ای که این اتفاق داشت جناح راست در فرانسه تقویت شد، در بلژیک هم تقویت شد و این مسائل باعث می شود در انتخابات بعدی جناح راست تقویت شده و برنده باشد. گرچه این اتفاقات نگرانی های گسترده ای را در اروپا و در کشورهای ایتالیا، آلمان و... ایجادکرد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: عبدالرضا فرجی راد
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: جناح راست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۳۹۴۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب میدانند
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.
وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است.
البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.
اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.
حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.
من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و...، ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.